مسیحیت صهیونیستى جریانى فرهنگى، سیاسى است كه با تكیه بر آموزه هاى توراتى، تمایلات سیاسى صهیونیستى و امكانات نظامى آمریکا سعى در كسب سلطه كامل بر جغرافیاى فرهنگى و حاكى مسلمین از نیل تا فرات دارد . این جریان موضوع زمینه سازى ظهور مقدس را بهانه حضور در خاورمیانه، حمایت از اسرائیل، تسلط بر عراق و... ساخته است . این جریان، ظهور حضرت عیسى علیه السلام را مشروط به تشكیل اسرائیل بزرگ، انهدام بیت المقدس، بناى هیكل سلیمان و بالاخره واقعه آرماگدون مى شناسند و حذف عوامل تحقق این استراتژى، مقابله با مسلمین و روحیه جهادى شیعیان، سلطه كامل بر ایران اسلامى و قتل عام مخالفان سلطه صهیونیسم بر سرزمین هاى اسلامى را مقدمه لازم به شمار مى آورد .
رسانه هاى غربى، به ویژه سینماى هالیوود طى سه دهه اخیر، سعى در القا آموزه هاى آخر الزمانى توراتى از طریق فیلم هاى سینمایى و بازى هاى كامپیوترى و ... به مردم غرب و زمینه سازى ذهنى براى آن ها داشته و چهره منفور، غیر واقعى و ظالمانه اى از مسلمین، جهادگران مسلمان شیعى و فرهنگ والایى ارائه كرده اند . همچنین سازندگان این فیلم ها سعى در ایجاد انفعال و تأثیر پذیرى در روحیه جوانان مسلمان داشته و تلاش مى كنند آموزه هاى مذهبى و دینى آن ها به ویژه باور مهدوى و موعودى را خرافه، اساطیرى و موهوم جلوه دهند.
غرب در دهه هاى آخر قرن بیستم به ویژه پس از پیروزى انقلاب اسلامى دریافت كه ایده مهدوى و فرهنگ ولایى اصیل كه توسط شیعیان مطرح مى شود، از استعداد بالقوه و شگرفى براى تهدید فرهنگ و تمدن الحادى و سیاست استكبارى غرب برخوردار است و به عنوان طرحى جایگرین فرهنگ لیبرالیستى مى تواند جاذب عموم مردم سرخورده امروز شود؟ از این رو مخدوش ساختن چهره این فرهنگ ، القاء این معنا كه آینده از آن فرهنگ لیبرالیستى است و بیهوده جلوه دادن هر گونه تلاش براى تغییر وضع موجود، در دستور كارگردانندگان نظام سلطه در بخش هاى فرهنگى و سیاسى غربى قرار گرفته است.
متمسك شدن به موضوع قریب الوقوع بودن ظهور حضرت مسیح علیه السلام براى محتوم جلوه دادن سلطه یهودیت و مسیحیت بركل جهان در هیأت حكومت جهانى، حكایت از طرح زیركانه و سلطه جویانه دارد كه عدم بازشناسى صبغه فرهنگى و سیاسى آن، و همچنین مخفى ماندن زوایاى این امر براى مخاطبان مسلمان، موجب بروز انحراف فرهنگى جوانان و تأثیر پذیرى آن ها از آموزه هاى منحرف غرب مسیحى و یهودى خواهد شد.
غرب دریافته است كه ایده مهدویت به صورت اصیل چنانكه نزد شیعیان است مى تواند كیان فرهنگى و مدنى غرب را با چالش جدى و بنیان كن روبرو كند. چنانكه در یك قرن گذشته انگلستان با فرقه سازى در میان مسلمین بهائیت، بابیت، شیخیه و... سعى در ایجاد تفرقه و انحراف میان شیعیان و پیروان سایر مذاهب كرده است.
كنفرانس دهه هشتاد تل آویو و حضور جمعى از شیعه شناسان در آن كنفرانس، روح حركت هاى اصلاح طلبانه مسلمین را براى غرب و یهودیت صهیونیستى آشكار ساخت. در آن نشست اعلام شد كه نهضت سرخ عامل ورا و باور سبز مهدوى در عامل مهم و تعیین كننده در حركت هاى اصلاح طلبانه شیعیان است .
مقابله با حاق فرهنگ اصلاح طلبانه فرهنگ ولایى شیعه( و عوامل مبلغ آن )كانون مبلغان ایرانى آن مهم ترین استراتژى غرب براى حفظ نظام سلطه خود در سرزمین هاى شرق اسلامى و سایر بلاد است . طى چهارصد سال اخیر غرب تمامیت ولایت مهر و دوستى( و ولایت )حكمرانى و خلافت را به خود معطوف ساخته و هر جریانى جز آن را سركوب كرده است. غرب دریافته كه توجه، مهرورزى، دوستى و توسل مستضعفان به حجت حىَ خداوند و آمادگى پذیرش ولایت و ظهور حضرتش به معنى به صدا در آمدن زنگ مرگ تمام عیار فرهنگ و تمدن استكبارى است. به زعم آنان ارائه چهره اى ناپسند از موعود مقدس و معرفى مسلمین و شیعیان به عنوان وحشت آفرینان تروریست، مى تواند راه خلاصى از بن بست بحران فراگیر قرن جدید باشد. مسیحیت صهیونیستى با توسل و تمسك به این حیله و با استفاده از همه قوا سعى در حفظ قدرت غرب و استمرار حاكمیتش بر سرتاسر جهان دارد. به طورى كه از اولین سال هاى پیروزى انقلاب اسلامى، شاهد ورود فیلم هایى چون نوسترآداموس و صدها فیلم دیگر از این دست بودیم كه سعى در مخدوش ساختن چهره مقدس منجى آخرالزمان و موعود مسلمانان كرده است. بازشناسى این جریان منحرف، نقد و رد عملكرد تبلیغاتى، سیاسى و نظامى آن در جهان و به ویژه سرزمین هاى اسلامى، مقدمه اى است براى مصونیت بخشیدن به جوانان، بیدارى گردانندگان و حاكمان سرزمین هاى اسلامى و متذكر شدن محققان و مبلغان براى نقد و مقابله جدى فرهنگى با این خطر بزرگ.